قربانی حادثه، حادثه قربانی
شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ
ای عزیز ای دوست ای مهربانتر از مادر باور نمی کنم که حوادث کورند . حوادث که می توانند انقدر شور کنند جگرها را و زخم بیاندازند بر روحها، و منقلب کنند قلبها را...نه چرا که جگرها و روحها و قلبها قلمروهای تو اند ...نه هرگز
یک روز از زلزله بم لرزیدم شاید چون بم را به کلی و سهمگینی در نوردید
یک روز هم از قربانی شدن غیر انسانی انسانها در منی
حوادث بسیار بینا شنوا و سخنورند
حوادث زیاد حرف می زنند اما این زیاد در کجا گنجانده شود؟
حادثه منی، حادثه که نه فاجعه منی داد می زد که من عادی نیستم،طبیعی نیستم، بسیار غیر انسانی و محصول قرنها قسی شدن قلبهای یک عده هستم.
من هم خون بمبهایی هستم که روی عروس و دامادها در یمن فرود می آیند، من در ابعاد یک عملیات انتحاری، یا یک حمله مسلحانه به یک اجتماع انسانی نیستم،
- ۹۴/۰۷/۰۴