حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

خیلی حالم گرفته بود....مریضی طولانی شده بود و خانه نشینی و رکود و بی خوابی و درد امانم را بریده بود.....آن روز صبح،  غمزده انگیزه ای برای پایین آمدن از تخت نداشتم که ناگهان لبخند نمکین یک چهره گیرا مرا گرفت .عکس شهید مصطفی احمدی روشن از لابلای وسابل داخل کمد بیرون آمده بود....با دیدن این چهره خندان که  شهادتش دل آقا را و دل ما را خیلی سوزاند یاد استقامت خانواده اش ...خصوصا همسرش افتادم....رفتم سراغ پاکتی که رویش تصویر شهید نقش بسته بود....کتابچه ای داخلش بود... صد تا از خاطرات شهید....

یک روشن شنیده بودیم....یک عکس دیده بودیم....یک مجلس یادبود شرکت کرده بودیم.... اما چیزی از مصطفی احمدی روشن نمی دانستیم.................

باید این جوان هم نسلمان را مرور کنیم....

کسی را که از خانواده اش آن صبر زیبا و استقامت  حیرت انگیز را دیده بودم  ولی خودش را نشناخته بودم....

دیگر حالم  گرفته نبود...

  • سویدا