حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

جامعه متاثر است، نجف آباد عزای عمومی است، جوان قشنگی بود خیلی هم کم سن و سال

داعش گرفتش و طبق مرامنامه اساسی و از قبل اعلام شده اش سر بریده اش...می گویند نامردها این اسیر بود....

مساله این است که گفته بودند کافر و شیطان پرست را اسیر می گیریم اما مرتد را نه و شیعه آن هم ایرانیش مرتد است و حکمش اعدام است...

باید به این جوانهای رشید ما می گفتند که در اسارت این احمقها، سینه سپر نکنید برای تیر بلا....جا خالی بدهید و بگوئید اسلام بر حقتان را به ما عرضه کنید تا ایمان بیاوریم...گرچه واقعا شک دارم که عملا اینها از خون یک جوان خوشگل مدافع حرم شیعه ایرانی می گذشتند به خاطر چند تا کلمه!

سر و تهش همین است که باید جمع بشویم برویم در خانه خدا...

آخدا ....آی دروغ وعده ی قتال وضع فتنه انگیز....از دست تو کجا عارض بشیم؟ کی رو ببینیم؟

شخص خودت  پات وسطه.....لذت می بریم از این که این جوری باشه

  • سویدا

حال بیرون از حال من را فقط بعضی ابیات ظاهرا نامتناسب با حضرت حق به حال می آورد. 

راحتش این است که جگرم را حال می آورد:

دلم رمیده لولی وشی است شور انگیز

دروغ وعده و قتال وضع و فتنه انگیز

.....موصوف همان خدایی است که شرور را بر می تابد!

  • سویدا

نقاط عطف در زندگی انسانها کم و بیش رخ می دهند از حدیث معروف نفحات که بگذریم، گویی در طبیعت عمرمان، این نقاط تعبیه شده اند. هر از گاهی که  در من، به مناسبت مجلسی در مسجدی یا همچین چیزهایی باران تندی می بارد و سیلی به راه می افتد و چیزهایی را می شوید ، به این گمان می افتم که نقطه عطفی فرا رسیده است، اما دقایقی نمی گذرد که گویی همه چیز مثل قبل باران می شود، گویی سیل بر سنگ سختی فرود آمده است و در آن هیچ رخنه ای نتوانسته است!

اما هر چقدر هم سنگ باشی روزی بالاخره، بر اثر گردش روزان و شبان و طی شدن مقدار زیادی از عمر، خودبخود فرو می شکنی، 

آن روز می تواند یک روز کاملا معمولی باشد، روزی که نه شادی و نه غمگین، نه گرسنه ای و نه سیر، نه خسته ای و نه سر حال

روزی که نه متنفری نه مجذوب، نه آرزویی آهت را بلند کرده و نه حسرتی

یک روز یا شب که کاملا در لحظه حال قرار داری و لباس اکنون درست برازنده تنت است و تنها تفاوتی که با باقی ایام داری همین بی تفاوتی درونی و بی قضاوتی بی سابقه در مورد بیرونی هاست، و احتمالا شب را هم به زور خودت را به خستگی زده ای و خوابیده ای؛ سرانجام وقت محاسبه فرا می رسد.

محاسبه این که ببینی با عمرت چه کرده ای و برای باقی مانده نا پیدای آن چه برنامه های فراموش شده و یا بیش از حد به یاد مانده ای در پیش داری

خصوصا که ناگهان به خودت آمده ای و سر وقت علم و عقیده ات رسیده ای، در بساطت آه هم نیافته ای، حتی به زور فلسفه نتوانسته ای جز کفر از استعلام ایمانت، چیزی در بیاوری...

پرسشی هم شاید در شکستن سنگ سخت انگاره های من از ایمان خودم دخیل بود:

خدا چرا گذاشت کسانی به خاطر ماه روی او دستشان به خون بیگناهان بیالاید؟

خدا چرا گذاشت بچه ای در بیابانی توی ماشین پدرش چند روز جان بکند؟

خدایا ای تعالی جد تو

ای که از آسمانها بالاتری

ای که هزاران آسمان و کهکشان بر فراز سر ما علم کرده ای، ای پشت چشم به ناز و بی اعتنایی نازک کرده.....می گذاری این اتفاقات دهشتناک رخ بدهد که چه؟

تا ما به جستجوی تو آسمانها را زیر پا بگذاریم؟

تا ما در نازبالش سکولار اخلاقیات نرم و مدرن خودمان، خوابمان نبرد؟

تا ما ......؟

خدا کند تودنهوفر درباره داعش دروغ گفته باشد و یا دروغ به او گفته باشند، خدا کند ظاهر این همه منطبق با برخی ظواهر قرآن، تنها چهره داعش نباشد، خدا کند جهاد نکاح راست باشد! مثلا و یا سوتی هایی شبیه این که داعش را از چشم همه متنسکان ظاهر بین هم بیاندازد و الا این آخر الزمانی کار ما بسیار بسیار سخت می شود!

  • سویدا