با خودم می گویم امام حسین با این همه زن و بچه به خاک و خون کشیده شد و من نفهمیدم دنیا با همه قشنگی هاش ارزششو نداره که دوستش داشته باشم؟ امام حسین این همه زیر مصیبت رفت و الا یک روزی ماها هم صدا حرفهای یزید رو زمزمه می کردیم.... خوب دیگه دنیا دین رو از دماغمان پاک می کرد
خصوصا از وقتی دنیا این همه جیگر شده ...در و دیوار عکس غذاهای رنگارنگ و تو خیابون هم خوشگلهای مو و غیره به نمایش گذاشته و ...
حالا چقدر گریه کنم که امام حسین خودشو زینبشو علی اصغرشو علی اکبرشو قاسم و عبدا...هشو این جور تقدیم کرد و من فکر گندم ری بودم......
یا حسین جز اشک و آهی که عصاره عمر من باشد چیزی از دست من بر می آید؟
خوشا به حال حسین همدانی ها حسین علم الهدی ها ...روح ا... خمینی ها که لبخندی گوشه لبت آوردند
- ۰ نظر
- ۲۷ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۰