حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

هلویشونی شده است ها  کم بحران دارد این حکومت خاکستر آتشهایی که در ایام ماضی در طبیعت سوزانده است هم این روزها هوا شده و برای خودش شده قوزی بالای قوز و مدافعان نظام  دارند سعی می کنند بگویند این رودخانه از قدیم یک رودخانه فصلی بوده است!  بیست و نمی دانم چند آبان زاینده رود را می گویم که یکی از مناسبات مهم تقویمهای اپوزیسیونی خواهد بود در آینده..اصفهانی ها کلا بیست آبان به بعد باید بروند مرخصی والا یا شهر را به هوا می دهندد یا نظام را

جل الخالق!

ناامیدها که شک دارم از روز اول یعنی از وقتی خودشان را شناخته اند پای بساطی غیر از بساط انتقاد  و اپوزشن نشسته باشند دارند این مضمون را کوک می کنند که ایران حمام شاه عباس شده است و هر کس اندک بهره ای از انگیزه دارد از آن بیرون خواهد زد

هستند البته از همین ایل و طایفه مردمانی ....محسن رنانی هایی که می گویند گرچه این حکومت ناتوان است و این حاکمان نااهل ایران را از گوهر خود خالی نگذارید

من اما به تحلیل مختصری رسیده ام  با گفتگو  اگر روزیم شود با آنان که رفته اند

و آن تحلیل خلاصه اش این است که مهاجرت کننده های امروز بیش از آنکه واقعا کاردی به استخوانشان رسیده باشد نگرانی های اجتماعی سیاسی شان بلندشان کرده و به جلای وطن وادازشان کرده

اما جالب اینجاست که  چالشها و سختی های ریشه کردن در خاک حدید ابدا فرصتی برای تجزیه و تحلیل باقی نمی گذارد که آیا آن نگرانی ها که درباره سرنوشت خودمان و کشورمان داشتیم اینجا در این خاک جدید می توانند وحود داشته باشند یا نه.....

می بینم که فعالان جنبشهای اجتماعی اینجا که تحمع کشاورزان ورزنه اشک از دو چشمش روان می گند اصلا حال ندارد اعتصاب دامدارهای فرانسوی را دنبال کند ببیند چرا دارند شیر گاوهایشان را دور می ریزند

همین که یکبار برای اعتراض به نظام آخوندی مادرش را رها کرده برای هفت پشتش ذخیره آرمان گرایی فراهم است و حالا دیگر اصلا "اگپی وال استریت " به غم و فکرفرو نمی بردش..به اعتراض و خشم وادارش نمی کند و در این مضمون نمی اندیشد که نظام مستقر چقدر بد است و سرمایه داری چه دیگتاتوری هنگفتی است و لیبرال دموکراسی هم آن مدینه فاضله ای که قرار بود بسازد را نیمه کاره رها کرده است

اما اگر کسانی بدون این نگرانی ها از این خاک رفته باشند مثل معصومه  هر چه فکر می کنند به جای اینکه در یک شهرستان مرزی در فرانسه با بخور و نمیر بروند سرکار حدی و طاقت فرسا حاضرند آسان تر و انسانی تر از این کار را در سیستان و بلوچستان نه ولی در قم و اراک و کاشان قبول کنند و برگردند ...حالا قبول کرده اند که مهاحرت می تواند از کلان شهر ها به شهرهای کوچکتر باشد!

مهاجرت می تواند در درون اسان اتفاق بیافتد

من فکر می کنم آن همه انرژی که آدمها صرف بریدن از این خاک و ریشه کردن در خاک جدید می کنند می تواند با فکر درست صرف کارآفرینی توی همین خاک بشود

شریفی بود و خوش فکر اما اپلای نکرده بود

رفته بود در نیشابور برق از توربین بادی گرفته بود سی مکاوات فروخته بود به اداره برق

در تهران آرد و روغن دولتی را کیک کرده بود صادر کرده بود شده بود صادر کننده نمونه بعد خودش کنفرانس گذاشته بود که من صادرکننده نمونه نیستم من قاچاقچی ام بیاین منو بگیرین من دارم آرد و روعنی که صادرکردنش ممنوع است را صادر می کنم ..قانون کجایی

ماینر زده بود بیت کوین استخراج می کرد و هزاران کار دیگر و بعد گفت من باز هم نمونه خواهم شد اینجا بهشت پیشرفت کردنهای یک شبه است کجا می گذارید می روید

من فکر می کنم آن آدمی که معادلات دیفرانسیلش را در دانشگاه مفتکی اینحا شش بار می افتاد و حالا خانه فروخته رفته آمریکا مجبور شده درس بخواند طوری که خودش هم باورش نمی شود که ناگهان تی ای بشود 

همینجا هم می توانست موثر بشود کافی بود آن مهاجرت را اینحا در درون خودش می کرد

من فکر می کنم کسی که اینجا تا ظهر می خوابید آنحا دو ساعت در شبانه روز بیشتر نمی خوابد می توانست همینحا هم بیدارتر باشد کافی بود مهاجرتش درونی باشد

من فکر می کنم آن کسی که می گوید نمازم توی کانادا واقعی تر است کسی اینجا حلوی نماز واقعی اش را نگرفته بود

من می دانم به سیستمی که نداریم انتقاد خیلی زیاد است انتقاد که جه عرض کنم اعتراض کلا قهر کلا انقلاب

اما منصفانه نیست نمی پذیرم ازشان چون فقط اینحا انتقاد می کنند آنجا انقیاد می کنند ...همه چیزشان را وقف ذوب شدن در فرهنگ حدید می کنند بعضا

قبلا انسانها آرمانگراتر بودند اکر تبغیدشان هم می کردند در آنجا هم آرمانهایشان برایشان مطرج بود

به هر جال

گفته اند مادرکشی را از بین بردن آب و خاک را بی تدبیری نه سوء تدبیر را 

می خواهند و می توانند به این نتیجه برسانند مردم را که نظام آخوندی همه چیز را ویران کرد 

اما نمی دانند که قبلش چه می کردیم و در این راه ویران شدن جولانهای قبلی مان برشان پوشیده است و نمی دانند که اگر کشورم کشاورزی اش و صنعتش مثل دو تیغه ی قیچی دارند عمل می کنند مخصول همین است که ما نتوانسته ایم حرفهای کارشناسی و درستمان را به خورد حکومت بدهیم همه مان فرصت طلب و رفاه طلب بوده ایم و در این مملکت چیزی که ران می شده است یعنی اجرا می شده و چرخها را می چرخانده نفت بوده است به اضافه شعار

با سس مافیا و ادویه ی فساد

و تازه انقلاب واقعی حالاست که بناست نفت نفروشیم و واقعی واقعی با تدبیر با صنعت و کشاورزی و با مالیات مملکت را بچرخانیم

خیلی شر و ور کفتم اصل حرفم هم از میان این همه در نیامد اما می دانم 

امروز روز ناامیدی و فرار نیست ...امروز که اگر خدا بخواهد به برکت تحریمها دست سیاه نفت از کشورم دارد کوتاه می شود..اگر بگذارند البته

تازه اول بهار کشت و کار است

تحلیل امروز من این است تا فردا ممکن است شواهد دیگری به دست بیاید

  • سویدا

همه چیزهای خوب باید تمام شوند 

مهمانی خوب بود

خوشرویی صاحب خانه 

صفا و انرژی مثبت فرشهای بافت کاشان با آن نخودی مات و ملیح

حانه وسیع

حنده 

و بساط سخن 

که عجیب فراهم بود

آرمانی و آسمانی و اینجایی و زمینی همه جوره فراهم بود اهل هر کدام بودی می توانستی در حلقه شان بنشینی 

صدر مجلس آقایان داشتند بنیادهای فرهنگی و آرمانشهرهایشان را با ایده های مختلف ارایه می دادند 

 و این پایین نزدیک آشپرخانه دستور عذاهای بهست مبادله می شد و شیوه ی بچه ها و مرام بچه داریها

همه چیز سبک و نبرومند و به قاعده بود 

حتی سختی مهمانداری برای صاحب خانه

از همه قدرتهایم که استفاده کردم برای کفتن جمله ای این شد که 

خوش گذشت

کذشت جنان که باید می گذشت

البته نه که گذشتنش هیچ شدن باشد بی شک خاطرره اش مزه اش و نیروی شادی بخشش با ما می ماند و این که می خواستی یک روز جبران کنی به هر حال 4

و همین طور اثر شگفت انگیز نمک 

اما

به هر حال جز دعا و تاملی و درنگی و نگاهی نمی ماند

و تازه داع داغ که بیرون می آیی احتمال چاییدن هست و اینکه به شوهرت بتوپی و او برنتابد و دعوا بشود هم هست

  • سویدا

سلام صبح یک روز قشنک پاییزی که شنبه به یکم برج افتاده از نظر من روز خوبی برای شروع یک کار مهم هست

دهه شصت به یک چیز اسیدی شدیدا وابسته کننده کر و کور کننده  جدا کننده ی زن از شوهر  و فرزند از مادر می گفتند ایدیولوژی همان چیزی که الان فعلا بقایایش توی آلبانی ذیل سارمان مجاهدبن خلق باقی مانده

داستان از این قرار است که چهارشنبه است جنبش سفید برنامه دارد سپیده راهی است میدان انقلاب گفته اند بادری خواننده زن ترکی هم می آید گفته اند شگفتانه ای در کار است گفته اند ...

برای همین از همان دم در انواع احساسات سراغش می آید و هیجان دستگیر شدن و درگیری هم که هست همه چیز جور دیگری به نظر می رسد همه چیز در آستانه ی دگر گون شدن...انقلاب به نظرش شلوغتر از همیشه است اطراف و توی پیاده روها بعضی به نظرش لباس شخصیهای امنیتی می رسند

آدرنالین چه می کند با جوانی جوانها حتما در پیروزی انقلاب 57 هم آدرنالین نقش بزرگی داشته با خودش می گوید دوست دارم پزشکی رو ...دوست دارم پزشکی رو

ولی خوشش نمی اید.وزنش جور نیست

همزمان دوست دارم صندلی رو دوست دارم زندگی رو ...وقتی یک اتوبوس بی آر تی از جلویش رد می شود و سرانجام پیدایشان می شود ..بادری خودش روی یک وانت آبی ایستاده است و بلندگویی به دست دارد امر به معروف می کند انگار سرتاپا سیاه پوش است ...خودش است؟

از توجه توجه کنندگان می شود فهمید که خودش است از فارسی لهجه دار و مسلطش بیشتر می شود فهمید عده ای تماشاچی هماهنگ دور و برش هستند 

به این می گوید شما آقا این موهای بلندتون می دونین چیه فسق فجوره خیانته برای چی رفتنی بلوندش کردین

نه کاری نکردم خودش این رنگی بوده از اول

  • سویدا