حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

ای آقا اگر آن روز  به خاطر لغو قانون مطبوعات و شلوغی های کوی دانشگاه و کور شدن و کشته شدن یکی دونفر آن همه خوف نکرده بودی و  آن همه آبروی خودت را در خطر ندیده بودی نمی گذاشتی ده دوازده سال بعدش علی رغم نه تا قید و تبصره ای که علیه برجام ذکر می کنی برجام را تصویب کنند و تو سکوت کنی .....ای آقا چه می شد مگر ؟ افکار عمومی تو را مسئول همه چیز می دانست؟ خوب قربونت برم الان هم که همین کار را می کند این افکار عمومی مشوش....دیدی دیدی جطور شد یک طرفه که سیمان توی محصول خون احمدی روشن ها ریختیم همین برجام را هم زدند پاره کردند .....و بعد آن فاجعه که برای پولمان رخ داد.....اگر تو برجام را لغو می کردی مثلا حسن روحانی می خواست استعفا بدهد؟ نمی داد اربابهایش نمی گذاشتند اما اگر می داد خوب چه باک....خرجش یک انتخابات دیگر بود و برچسب دیکتاتوری که به تو می زدند و دولت در سایه...خیال می کنی حالا که همه حرفهای مصرحت را هم پشم حساب نمی کنند مردم اندکی از ایده ی دیکتاتوز بودن ولی فقیه کوتاه آمده اند؟ با مردمی که نمی خواستند تو را هر چه نشسته ام هنوز همه مشکلات دولت حسن را هم از تو می دانند.....ای وای ای وای تو فقط بلایی به سر دوستانت آوردی که امروز و فردا همه آنها رهایت کنند با این کنار گذاشتن اقتدارت ...ای آفا زورت به احمدی نژاد رسید که طرفی نداشت الا مردم و توهمات خودش تنها کسی که به او گفتی نیا همین احمدی نژاد بود و بعد که دیدی این حرفت هم هزینه داشته کنار گذاشتی این توصیه ات را به هر کسی که بعدها ممکن بود صلاح ندانی آمدتش را ....دوقطبی می شود ؟ یعنی چه؟ نمی بینی الان چه اتفاقی افتاده ؟ مرد جسابی تو مرد سیاستی مثلا تباید بدانی که دوفطبی نیروی بالقوه ی محرک فضای سیاسی است؟ حالا چکار کنیم با این همه هزینه که برای خودمان درست کرده ایم ....احمدی نژاد قبولت ندارد و مردمی هستند که تعدادشان هم کم نیست و فبولش دارند و مافیا که همه کاره ی این نظام است هم البته که احمدی نژاد را نمی خواهد نخبه ها هم نمی خواهندش بیا این شد تکه پاره های جامعه که تقدیم محضر شریفت می کنیم ...از آن ور رئیسی که همه می گویند رئیس حمهور خواهد بود از در تو نیامده میرود با تتلو می نشیند....خبرت هست که راهی برای مردمی شدن پیدا کرده اند که درست شبیه راه تو است؟ کوتاه آمدن 

این بود آرمانهای امام و شهدا؟

کاش به حای تحمل این زگیل سرطانی بعد ار برجام او را به دست انتخابات سپرده بودیم ...هم دوبار خیابانهایمان را عرق خون کرد هم پولمان را ریخت توی مستراج

اما به جایش هی حمایت کردی حمایت کردی حوصله خودش هم سر رفت دلش می خواست کمی جلویش بایستی این همه که جلویت ایستاد

گفتی واکسن انگلیسی نه ...عدل رفت هشت ملیون کواکس پیش خرید کرد

حالا چی ؟ بیا این دم رفتنی که آش را با جایش داده اند رفته و تازه پای چین را هم باز کرده اند ....می نشینند الکی مثلا یواشکی در گووش هم می گویند مرد میدان نگذاشت ما گار کنیم

بیا

این هم تنها حوزه ای که مال اقتدار تو بود .....تنها نفطه ای که افتخارا ین نظام بود جالا شده مسئول تمام ناکارآمدی ها مردم هم می گویند راست می گه عزه و لبنان چیه ما باید تمرکز می کردیم روی کشور خودمون ......

بیا 

هی خون دل بخور و کوتاه بیا  ببخشید که می گویم ترسیدی و اقتدارت را کنار گذاشتی ....این را هم بگویم که تو برای ایمان مردم ترسیدی اما نتیجه ای که به دست آوردی خیلی ناچیز بود

می گوئی نه؟ انتخابات 1400 را به دقت دنبال کن

شاید هم حق با تو باشد اینبار مردم به یگ انفلابی رای بدهند شاید در این احوالات باشد که امام زمان بالاخره از راه برسد 

آن وقت بابت این همه صبری که به پای ترست گذاشته بودم ازتو عذر خواهم خواست اما فعلا دلم پر است و آرادی هم که مهیاست بگذار کمی تند برویم ....

تند رفتم و اشک و خون قوت غالبم بود در این مسیر

  • سویدا

سلام

خدایا ممنون عید خووبی بود. فطر و تر و تازه ...هم نماز قشنگ بود داشتیم برات سرود می خوندیم ما و جمیع مسلمین و اصلا هم این که یادمون این همه به دخترهای روزه دار هزاره ای شهید می افتاد جلوی بودن در این جمع و سرودن برای تو رو نمی گرفت

هم بعدش به اتفاق همه زدیم به باغ و بوستانها ....هم جایی که جلمون رو پهن کردیم خیلی قشنگ و دلچسب و طبیعی و پهنه ی کوه و گل و چنار وبادام بود ....هم هوا خیلی خوب بود ...هم خلاضه همه چیز در میان ما و اونهمه مسلمینی که عید فطرشون رو جشن گرفته بودند یکپارچه جشن بود و یکپارچه فطر بود

فطر بود ابالفضلی 

هم عزیزانی که بااهاشون هم لقمه و هم پباله شدیم جگر گوشه های خودمون ومامان باباهامون بودند 

هم حلاصه مشدی بود همه چیز دستت درد نکنه اما اینها دلیل نمیشه ...این خوش گذراندان ها دلیل نمی شه که عیدی ما یادت بره

من خودم سه به اضافه یک راه ایتجا ترسیم می کتم که عیدی ما یادت نره و یادت نره که ما چون در حال گذریم به خوش-گذراندن احتیاج داریم و هم چون مسافر ابدیم به خوش ماندن احتیاج داریم و بین این دو خودت خوب می دانی که چقدر فرق هست....

اول از همه اون قسمت به اضافه یک اش را خاطر نشان می کنم 

تو بودی که امسال شوخی شوخی حرف مرد میدان را به میان آوردی تا بعد که هزاره ای هایمان را می کشند جای زخم خون چکان را با گریه دست بکشیم و بگوییم کحاستی مرد میدان پس یادت می ماند که ما به مرد میدان احتیاج داریم .....این را می توانی به جای عیدی به ما بدهی دادن های تو هم از آن جا که خداواری است و حانانه می تواند این باشد که در این فطر خمیر ما و نسل مارا دز بادیه  با خمیر مایه ی مرد میدان عمل بیاوری ...همه ما را مرد میدان کنی .....نمی شود خیلی این توقع بزرگی است؟ نه از کرم تو که بزرگتر نیست....

سه تا دیگر هم مانده است 

ما بچه هایی داریم که یادمان می رود تو باید جمعشان کنی بهترین مدرسه تو باید بفرستی شان بهترین دکتر برای روج و جسمشان تو باید نشانمان بدهی بهترین دوستان تو باید برایشان جور کنی خواهش می کنم مثل روشتفکرها و مامان بابا های برسی که از ترس نرسیدن به تربیت بچه با تعدد بچه مخالفند ما را وا ندار که حواسمان ر جمع کنیم ...تو به این بزرگی خدای ما شده ای برای چی؟

پس دومی هم شد دکترهای خوب معلمهای خوب و دوستان خوب برای بچه هایمان ....همین ماه رمضانی شوخی شوخی  کسی را به من معرفی کردی که چیزهایی از  روج بچه ام را و گذشته و آِینده اش را برایم باز کرد....چشم و گوش من را انگار باز کرد ...به من یادآوری کرد که چه راه طولانی ای در پیش دارم با این دوست عزیزی که مرحمت کرده در دامان من گذاشته ای اش

سومین راه برای این که به ما عیدی بدهی این است که روم به دیوار ......روی زمینت وسعتی ، خانه ی وسیعی ،باغ میوه ای، مرکب همواری چیزی به من بدهی نه برای این که داشتن اینها مهم است تنها برای این که موانعی که نداشتن این ها در راه بزرگ تر شدن روح من ممکن است ایجاد کند را برطرف کرده باشی چون خودت جند باری که من یادم رفته بود مشغول چه خورم و چه پوشم باشم در این ماه ..به من یادآوری کردی که روح من را برای درک کیفیاتی به مراتب بزرگتر آفریده ای.....

 و مختصر کنم کلام 

جهارمین عیدی هم که می دهی از آنجا که قانع و کم توقع هستم این باشد که این فرزند چهارمم در محیطی به مراتب متعالی تر از این نفس بکشد و تا می آید برود کلاس دوم گرفتار رئیس جمهوری بهتر از بهترینهایی که می خواهند بیایند بشود.....

آمین 

بلند کن زنبیل عیدی بگیری را ای اهل وادی فطر ....به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

درود بر مرد میدان بر بیابان گرد بی خانمان که نگذاشت خانمان داشتن و نظام داشتن ایرانی ها اسباب روی گرداندشان از غریب و بی خانمان مردم افغانستان و سوریه و لبنان بشود

  • سویدا

وقتی بن سلمان پیام دوستی برای ایران فرستاد صدای شوم جغدی در ویرانه های وطنم پیچید

حالا صحبت از یمن است برای برجام این شکست محض این خاکستر خاک بر سری....خدایا روز قیامت چه حوابی داریم؟

  • سویدا

گریه می کنم

الهی برای همه عمر گریه می کنم

برای بودنم در این زمین تبدار گریه می کنم

درست از روزی که در شکم مادر هستم گریه می کنم ....گریه می کنم و اشکهایم مادر را بیخواب می کند او نمی داند کیست یا چیست فقط می داند خانه خواب خراب شده است

لحظه ای که تنفس هوا را شروع کردم گریه می کنم ...دانسته ام که این تنها جاره ی باقی مانده است

همین طور که می خورانند و می پوشانند و می خوابانندم گریه می کنم ..ندانسته اند که جدایی چه دردآور است

غروبها که خیال می کنند دل درد دارم گریه می کنم ...دل پر درد دارم و همدرد ندارم

اگر دلی به همدردی سحری از جاده ی دلگشایی گذشت و گریه کردن را به یاد آورد آن چنان که از رحم می شناخت .....همراه او هم گریه می کنم

شب و روز گریه می کنم 

برای زمان برای لحظه برای چیزی که جاودانگی را نمی فهمد گریه می کنم

برای زمانه و اندوههایی که نوبه نوبه به بار می آورد گریه می کنم

برای مردمی که آینده بجه هایشان ناروشن است که حالشان شب تاریک است که نمی دانند و تاب نمی آورند این همه دستاوردهای شرورانه سال و ماه را گریه می کنم

گریه خلاصه من است

برای آمدنم و بعد ..برای دست خالی و عریان برگشتنم گریه می کنم

و با گریه فاصله ام را با همیشه با همدم ازلی با همه چیز با هستی پر می کنم....من نوزادی هستم از تبار اشک

  • سویدا