چه نسبتی میان تو و مرگ بود ای نور دیده، ای سرشار از شور ای همه زندگی، در اغما هم همان عمورضایی بودی که بودی دست و زبانت از شوخی خالی نمی شد....جای چشمهای نظرگیر شهلایت خالی....چطور این چشمها به زیر خاک رفت؟
قلبم گواهی می دهد که نزد فراغ دنیا، حال خوشی داشتی، چرا که نه ..تو همه عمر حال خوشی داشتی....این روزها که نو شده است غم ندیدن چشمهای پر هیاهوی تو هم نو شده است، اهل حرمت در غمت چه حالی دارند....خدا کند گریه و خنده شان خوش باشد! آمین یا رب العالمین
- ۰ نظر
- ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۸