حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۲۵ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است


مشاور راهبردی رئیس مجلس: ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحات است/ بحث‌های بسیار پرحرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود/ تصمیم گیران می‌دانند که باید شهید بدهند اما کسی نباید کشته شود

مهدی محمدی، مشاور رییس مجلس در امور راهبردی در رشته توئیتی نوشت:
🔹اجازه بدهید یک مرور بکنیم. از منظر امنیتی در مرحله استمرار اجباری آشوب هستیم. طرف طراح، در حال سوزاندن دسترسی‌ها و سرمایه‌های ۲۰ و گاهی ۳۰ ساله خود است، فقط برای اینکه بتواند آشوب را ولو یک روز بیشتر کش بدهد.
🔹 در شریف یک شبکه حداقل دو سه ساله خرج شد. در اوین شبکه بیش از ده ساله خود را سوزاندند. عبدالحمید در بلوچستان سرمایه ۳۰ ساله است. شبکه نفوذی در صداوسیما خیلی قدیمی بود. ولی برایشان مهم نیست. دسترسی‌ها را می‌سوزانند و شبکه‌ها را قربانی می‌کنند چون کابوسی بدتر از خاموش شدن شعله آشوب برایشان قابل تصور نیست.
🔹 قبلا نوشتم که موساد در هفته‌های اول موقعیت جامعه ایران را انقلابی ارزیابی کرده بود. اکنون کمی ارزیابی را تصحیح کرده. می‌گویند ایران در «آغاز» شکل گیری وضعیت انقلابی است.
🔹طراحی این است که مستقل از هزینه، خیابان فعال بماند. تنها راه تحقق این هدف برای طرف طراح، وارد کردن نظام به «چرخه خشونت افزایشی» است.این بازی را جمهوری اسلامی از همان ساعت نخست خوانده بود. تا امروز جمهوری اسلامی در مقابل سنگین‌ترین فشارها برای برخورد شدیدتر مقاومت کرده است.
🔹فقط در همین دو روز ۷ نیروی نظامی و امنیتی به شهادت رسیده اند. استفاده از ظرفیت انتظامی در خیابان، صرفا در حد پراکندن تجمعات برای جلوگیری از رخ دادن فجایع امنیتی است. استعداد امنیتی اصلی کلافه است که تا کی باید صبر کند.
🔹از حیث تکنیکی و تاکتیکی شاید نقدهای جدی به مهارت‌های ضد اغتشاش وارد باشد اما از جهت راهبردی نظام عمدا به سمت سرکوب حرکت نکرده و نخواهد کرد. تصمیم گیران می‌دانند که باید شهید بدهند اما کسی نباید کشته شود. برای مردانی که کالجبل الراسخ چهل سال جنگیده‌اند خیلی سخت است. ولی خب این جنگ را هم باید بجنگند و این یکی قانون خودش را دارد.
🔹در این روزها من از نزدیک دیده‌ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث‌های بسیار پرحرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند. از حیث شناختی هم در واقع با یک فیلم کارگردانی شده مواجهیم. در واقع خبری نیست.

  • سویدا

ایمان جان در دنیا حکما کیرکگور را پدر ایمان گرایی می خوانند.پدرت را می شناختی؟

شهسوار ایمان در قاموس کیرگکور همانا ابراهیم خلیل است.چرا که به قول او ابراهیم تمام هویت فردیش ، عقلش، اخلاقش و میوه و ثمره ی وجودش همو که صد سال به انتظارش نشسته بود را فدای ایمانش به غیب کرد....او حاضر شد علی رغم ندای عقل و وجدان و قلب فرزندی به قربانگاه ببرد که برای نبردنش هزار عذر موجه پیش رویش بود.

...

اشکال نگیرید که چرا اسم خارجی...چون حکمای ایرانی مکتبی به اسم ایمان گرایی ندارند....

عرفان گرایی ما درست مقابل ایمان گرایی آنهاست

ما ایرانیها دنبال شناخت بوده ایم همیشه....حتی دلمان را بدون شناخت....بیخیال 

حالا پدر عرفان کیه؟

مولانا علی

هم در این زمینه تالیف دارد

هم در این زمینه زندگی کرده است

هم در این زمینه حکومت داری کرده و نظام تاسیس کرده و سیاست ورزیده

مانیفستش هم چیست اوج عالی مکتب کجاست

انجا توی محراب و خون پیشانی

آنجا که باریتعالی هر چه با خودش گفته چون عشوه کنم در کارش رسیده به این پیشانی شکافته

حالا مولای عارفان گوید...فزت و رب الکعبه

کار اسماعیل میهنم رسیده به خون

گوش کنید دارند می گویند

امسال سال خونه

س ید ع*لی سرنگونه

میهن عزیزم در کار تو کرشمه کرده ان د 

میدانی اسماعیل جواب پدرش چه گفت

گفت حتما گردن میگذارم

اما دست و پایم را ببند تا دست و پازدنم مزاحمت نشود

میهن عزیزم ما را با ایمان و عرفان فاصله زیاد است از تو همانطور دفاع میکنیم که هر موجودی از موجودیتش دفاع میکند

  • سویدا

زندگی مگر چیست که این همه به آن چسبیده باشیم

زندگی ام  را خاموش کنم مبادا ایرانم را سوریه ببینم

مرگم باد 

مرگتان باد که این بازی را بس نمی کنید

اقوام نشسته اند دور هم توی گروه خانوادگی به نخودچی خوران خونهای توی شاهچراغ

دایی جان لیدر می گوید

اینها همانها هستند که فکر می کردند به جمهوری اسلامی کاری نداشته باشی به تو کاری ندارد

خاله جان طرفدار آتشش از این هم تندتر است او میگوید حقشان است اگراینها هم توی چهلم مهسا مشارکت می کردند الان طوریشان نبود

پسرخاله مزه پران میگوید

عی بابا خاله خودت چی کار کردی حلوا پختی براش

بعد سکوت میشود که توی شهر کوچک ما الحمدلله نه مراسم داشت نه حرکات ایذایی

پسرم که اخبار را دیده میگه من میترسم

نکنه بیان مدرسه ما

جوابش را باید از هیات نخودجی خوران خانواده بخواهیم

مرد و زن دیشب دور دریاچه چیتگر فریاد زده اند

امسال سال خونه سید علی سرنگونه

آره خاهر برادر جوگیرم تو بایدم بگی سال خونه

توی برج عاج نشین خون مگه به عمرت دیدی

تو نه خونت در زاهدان ریخت نه شیراز نه مهاباد نه آمل

در الهی بمیرم همین قلعه مرغی و ستارخان و امامزاده حسن تهرانت هم آنکه خونش ریخت تو نبودی آن بسیجی بی دفاعیکه فرزندانش را یتیم کردند تو نبودی

حتی داعش هم نبود

یک عده جوگیر با شات گان و با سنگ و آجر زیر کتک سلمان را

کشتند

تو باید هم مرادت به خون باشد

یا حضرت اسماعیل ذبیح مددی

  • سویدا

فجازی جایی برای چرت زدن رویا بافی و کارگاهی برای نسج گرفتن قصه ها می تواند باشد

اما 

پند شاعر را اصلا نشنوید 

که گفته است

لخت شو تا از طریقت بگذریم

ما مجازیم از حقیقت بگذریم

برای همه کسانی که فجازی مجاز به عبور از حقیقتشان کرده است می گویم

شماها دلتان آغوش خواسته است 

آغوشی که سالها باشد که مال شما شده است

یا بناست سالها مال شما باشد بعد از این

  • سویدا

این پست رو اتفاقی دیدم از زبان یک ایرانی موسع 

یعنی وسعتی داره که تونسته بره خارج و ازونم مهمتر تونسته برگرده از خارج

که دومی بعلت گرفتاریهای معمول کم اهمیت به هر کسی دست نمیده

حالا داره درباره پلیس ایران میگه

با اجازه اش اینجا آوردم

اصلش توی

blog. collega.ir

    هست

من یک آدم شدیدا وطن پرستم ! حالا راس این وطن هرکسی باشه از "شاه تا آخوند" بخاطر وطنم به قوانین احترام میذارم تا حکومت دچار خلاء قدرت نشه که نتیجه اش میشه به ف*ا*ک رفتن مردم توسط تر*ور*یست ها !

حجم وطن پرستیم اونقدر زیاده که شاید باور نکنید که اگر پاش بیوفته حاضرم جونم رو برای مردمم و شما دخ*ترای مملکت بدم :)

حالا چرا این پست رو دارم مینویسم. امروز صبح کله سحر یک پست اینجا (کلیک کنید) خوندم که منظورش پلیس ایران بود !

 

ادامه مطلب...

 

خب من خیلی از جاهای دنیا رو دیدم ! در خصوص کشورهایی که رفتم در بخش "درباره آقای همکار!!!" توضیح دادم ! تازه اون نوشته مربوط به سال 96 هست و چون در یکی از وبلاگ هام که فکر کنم سال 96 بستمش از این متن استفاده کردمه بودم دیگه همون مطلب رو گذاشتم و دیگه به بقیه کشورهایی که بعد از اون تاریخ رفتم اشاره نکردم تا بعضی ها نگن این آقای همکار چطوری به این همه کشور رفته و کار و بارش چیه و میخواد پولداری به رخ بکشه و از این حرف ها !

تا جایی که حافظه ام یاری کنه من دو بار با پلیس هلند یک بار با پلیس سوئیس و چندین بار با پلیس ایتالیا و یک بار هم با پلیس ترکیه برخورد داشتم. تفاوت پلیس های جهان رو میتونم دقیق تشریح کنم :) حین نوشتن پست یادم افتاد یک بار هم پلیس بلغارستان و یک بار هم پلیس آلمان حالمو گرفتن :)

 

از دید من ساده ترین، معمولی ترین و غیر حرفه ای ترین پلیس جهان رو ما داریم!

 

پلیس حرفه ای یعنی "پلیس آمریکا" که از بچه 8 ساله تا پیر زن 80 ساله رو طوری میزنه که صدای س*گ بده ! البته صداش در اون دنیا شنیده میشه چون دیگه در این دنیا زنده نیست ! میپرسید چرا؟ چون پلیس نماد مخالفت با جرایم هست ! چه اون جرم جنایی باشه چه اعتراض مدنی همراه با لیدر هدایت گر آموزش دیده !!!

 

این از هم ماحراها که یکی من رو نشناسه فکر میکنه دارم فیلم هندی تعریف میکنم:

 

هلند دفعه اول: داشتم از تو خیابونی پیاده رد میشدم ! اسم خیابون بماند ! یک لحظه گوشیم رو از تو جیبم در آوردم ببینم ساعت چنده و بعد همزمان چند تا پیامی که روی گوشیم بود نظرم روجلب کرد و داشتم یک نگاهی بهشون مینداختم ! یهو یک پلیسی از پشت سرم محکم اون دستم که گوشی تو دستم بود رو پیچوند پشت کمرم و من رو محکم چسبوند به دیوار و زانوش رو طوری گذاشت رو کمرم و به مهره های کمرم فشار آورد که بچسبم به دیوار و نتونم تکون بخورم! درد مهره های کمرم به قدری بود که تا توی مغزم تیر میکشید! در ثانیه های اول فکر کردم یکی میخواد ازم زورگیری کنه ولی متوجه شدم طرف پلیسه! 30 ثانیه بعد یک پلیس خانوم اومد و گوشیم رو از دست اون پلیسه که به زور از تو دستم کشیده بود بیرون (چون فکر کردم خفت گیریه و مقاومت کردم) گرفت و محکم با گوشی زد تو دهنم که رمز گوشی رو بزن و آنلاک کن! منم رمز رو زدم و اونم گالری عکس هامو چک کرد و بعد گوشی رو دادن دستم و گفتن برو گمشو ! گفتم چیشده چه مرگتونه: گفتن اون تابلوی عکس برداری ممنوع رو مگه ندیدی !!!!!!! با تعجب گفتم من اهل اینجا نیستم و اون تابلو رو هم ندیده بودم !

به این میگن پلیس ! بدون اینکه مطمئن باشه اصلا کاری کردم یا نه! بخاطر یک تابلوی عکس برداری ممنوع طوری بزنه ناک اوت کنه که تا سه چهار روز به دلیل کش اومدن ماهیچه های کتفم و درد مهره های کمرم میرفتم فیزیوتراپی !

 

هلند دفعه دوم: مشغول قدم زدن درخیابون های اطراف یک میدون معروف آمستردام که الان اسمش رو یادم رفته؛ بودم. از دور نظرم به دختری جلب شد که پرچم اسر*ائیل رو مثل شنل دور گردنش بسته بود و روی یک تیکه کارتن شعاری نوشته بود و وسط پیاده رو ایستاده بود ! اسر*ائیلی های زیادی تو هلند دیدم که بعدا اگر فراموش نکنم خاطراتی در خصوصشون براتون مینویسم! مسیرم رو به سمت اون دختره کج کردم که ببینم چه شعاری روی کارتن نوشته که تا به فاصله 2 قدمیش رسیدم 3-4 تا پلیس ریختن سرم و به زور خوابوندنم کف زمین و صورتم رو روی اون زمین کثیف فشار میدادن و تو اون گیر و دار یکیشون با نوک پوتین جوری زد تو دماغم و خون از دماغم جاری شد و چشمام سیاهی رفت و گیج و منگ شدم! یک جو عجیبی درست کرده بودن که انگار ت*رور*ی*ست گرفتن! مدارک اقامتیم رو ازم خواستن و من رو کشون کشون بردن پرت کردن تو یک ون (لبخند کثیف اون دختره رو یادمه که شعار به دست داشت به من پوزخند میزد) و بعدش بردن دفتر پلیس سنترال و بقیه اش هم مهم نیست ! فقط بعد از حدود 6 ساعت گیر دادن الکی و کلی ک*س*شعر شنیدن ازشون آزا*دم کردن ! شاید اگر تو مدارکم place of born ایران نداشتم تا همون مرحله شکستن دماغ پیش میرفتن و اون 6 ساعت ک*س*شعر شنیدن ها دیگه رخ نمیداد. به این میگن پلیس ! بخاطر یک شبهه میزنه دماغ طرف رو میشکونه و بعدش با یک جمله "گمشو برو" پرتت میکنه بیرون ! چیه پلیس ایران مجرم هم بگیره نازش میکنه ! پلیس نیست که پلیس ایران، مربی مهدکودک هستن!

 

ایتالیا: تو ایتالیا با پلیس داستان زیاد داشتم. بخصوص وقتی سفر دریایی با کشتی کروز از یونان به ایتالیا داشتم و اونور پلیس مرزی ایتالیا بهم گیر میداد ! بعدا عکس های سفرهای دریاییم رو میذارم که نگید خالی بستی ! این روزها کامنتهایی با این مضمون که چقدر خالی میبندی زیاد دریافت میکنم برای همین سر فرصت حتما عکس هاشو میذارم تا نیاید بگید خالی بندی! همه ماجراهای پلیس ایتالیا بماند جز این یکیش که صبح بعد از خوردن صبحانه اومدم از هتل برم بیرون که تو لابی هتل کلی پلیس بود! (نمیدونم چی شده بود و آخرش هم نفهمیدم)، اومدن دورم ! مدارکم رو گرفتن! من رو روی صندلی لابی نشوندن. مدارکم رو دادن دست یک پلیس دیگه و اونم با مدارکم رفت! من هی میگفتم بابا بلیط دارم الان جا میمونم، کلی کار دارم، جلسه مهم دارم، یهو یک پلیس دیگه اومد با مشت محکم زد تو دهنم و گفت خفه شو ! بعد از 3 ساعت که مدارکم رو آوردن تحویلم دادن دیگه دیر شده بود و من جا مونده بودم و همه برنامه هام کنسل شد ! بله پلیس باید اینجوری باشه ! بی دلیل گیر بده و بعد بزنه ل*ب طرف رو بشکافه و بهش بگه گمشو برو ! اون هتل یک مسافر ایتالیایی داشت که بدجوری کتک خورد و تا وقتی من اونجا بودم مدارکش رو بهش نداده بودن ! وقتی اونجوری هموطن خودشون رو میزدن تصمیم گرفتم سکوت کنم و دیگه سرشون غر نزنم !!!

 

سوئیس: با قطار از مرز آلمان وارد سوئیس شدم ! سوئیس عضو شینگن نیست ! برای همین نمیشه مرز رو همچین هم بدون دردسر مثل بقیه کشورهای حوزه شینگن رد کنی. دو تا پلیس سوئیسی پاسپورتم رو خواستن و چند دقیقه ای در رابطه با پاسپورتم با هم صحبت کردن ! یکیشون نور چراغ قوه مینداخت رو بعضی از صفحات پاسپورتم و برای اون یکی توضیح میداد ! بعدش پاسپورت رو گرفت محکم پرت کرد تو صورتم و با هم رفتن ! بله پلیس باید اینجوری باشه ! با هر کسی هر جوری دلش خواست برخورد کنه ! چیه پلیس های ایران وقتی یک توریست خارجی میبینن کمکش میکنن و بهش احترام میذارن! بابا پاسپورتشون رو بگیرید بکوبید تو سرشون!

 

ترکیه: رفته بودم یکی از این مسجدهای بزرگ و معروف استانبول رو ببینم (یادم نمیاد کدومشون بود) که یهو یک پلیس ل*با*س شخصی اومد و کارت نشونم داد و پاسپورتم رو خواست! بعدش کلی فحش ترکی بهم داد و پاسپورتم رو پرت کرد سمت جوب که شانس آوردم نیفتاد توی جوب و خیس نشد. منم پاسپورتم رو برداشتم و "فارسی" بهش گفتم م*ادر ج*ن*ده و رفتم !  خیلی پلیس مهربونی بود حتی به فحش نا*مو*سی که بهش دادم واکنش نشون نداد از بس  نایس و مهربون بود !!! بله پلیس باید به توریست کشورش بی دلیل فحش بده و وقتی فحش میشنوه مثل منگل ها نگاش کنه که این چی داره میگه ! چه ل*با*س شخصی چه غیر شخصی :)

 

آلمان: پشت فرمون گوشی موبایلم زنگ خورد ! از پلیسی که خفتم کرد هم فحش خوردم هم 500 یورو جریمه ناقابل عنایت فرمودن ! اونجا حقوق بیکاری 1300 یورو (بود، الان چقدره نمیدونم)  و کارمند ها از 2500 تا 5500 یورو در ماه حقوق میگرفتن! دیگه 500 یورو رو ببینید چقدره ! بله پلیس باید هم فحش بده هم همچین طرف رو جریمه کنه که درصد بزرگی از حقوقش صرف پرداخت جریمه بشه تا حالش جا بیاد ! حالا پلیس ایران؛ یا [این جمله به احترام خیلی از پلیس های شریفمون سا*نس*ور شد] یا 60 تومن جریمت میکنه ! واقعا خجالت آوره !

 

بلغارستان: پلیس بلغارستان هم یک بار حدود 1 ساعت من رو سرپا توی سرما بازجویی کرد و خودش اونور شیشه در یک جای گرم رو صندلی لم داده بود ! همینکه دماغم رو نشکوند یا ما رو راهی فیزیوتراپی نکرد ازش تشکر ویژه میکنم و انشالله خدا خیرش بده !

 

 

پلیس ایران خیلی سوسوله ! باید مثل پلیس آمریکا باشه. اگر ضرباتش منجر به مرگ نشه فایده نداره ! یا مثل پلیس منگل اروپا همش ضرر مالی بزنه و الافت کنه و توهین کنه اون هم بی دلیل !!! باید پلیس ایران رو یک دوره فشرده بفرستن آمریکا دوره ببینه تا بفهمه پلیس بودن یعنی چی !

 

  • سویدا