لیست نویسی برای حرم
تعطیلی در پیش است و ما می رویم به دهات!
دهات خودمان و دهات شوهرمان و دهات امام رضا
و از الان که یک فقره نیت خالی توی دست و بالمان است که قرار است با آن برویم خودمان را ببندیم به حرم ..درست از همین الان ...خودمان را محق می دانیم که شروع کنیم به طلبیدن حوائج:
0- عذاب وجدان من را تمام کن یا امام رضا..بار سنگینی را که پنج ماه است به گرده می کشم آب کن....سپردم به خودت که خانم سلیمی را سر و سامان بدهی
1- الاهی ما را ما وبرادران و خواهرانمان را پله های ترقی هم قرار بده...طوری که یک یک مان الهام بخش دیگری باشیم در راه آسمان ....
و نه حسادت و نه کینه ای بین ما راه نده..الاهی اگر نمی دانی باید بگویم به این روش می گویند الگو پذیری الهام بخش دو طرفه ی دیالکتیک
2- الاهی ما را دست به دست کن و به دست صاحبمان برسان به حق تولستوی و به حق از او بزرگترها..الاهی راستی راستی گفتی مسیح هم همراه صاحبمان می آید مسیحی های خوبی مثل تولستوی را هم می شود دوباره زنده کنی بیایند؟ مدیونی اگر فکر کنی می خواهم امضا ازشان بگیرم!
3-من دلم نظم می خواد با یه خونه گرم و آفتابگیر و این که راستی دیشب دیدی چی شد؟ من و اون وقتی به هم رسیدیم با چشمها مون با هم دعوا کردیم و اصلا از دور و بری ها کسی نفهمید....یک جور تعلیق عشقولانه توی دعوای نگاههای ما بود...
همین طوری که سلام علیک معمولی می کردیم چشمهایمان هم حرف می زدند
چشم من گفت: تو خوبی؟ ببخشید دیروز یک کمی کاردیت کردم....جاش درد می کنه هنوز؟
اون گفت: خوبم از احوالپرسی شما. دو رویی از سر و هیکلت می باره ....جای سلاخی هات مونده هنوز ... فقط خونریزیش بند اومده .و الا زخمش هنوز بازه و منتظر یک بهانه است..
چشم من گفت: وااای حالا نترس خوب میشه ...الان بقیه هستند...بعدا بیشتر باهات حرف میزنم..اگه یه سری مشکلات نداشته باشی می تونم خوبت کنم ....اما اگه دیدم کاری از دستم بر نمیاد.قبل ازاین که تموم کنی فرار می کنم می زنم به بیابون!
4- خدایا زدم کاردیش کردم خونشم دیدم آروم شدم...چی کار کنم دست خودم نیست! تو خودت منو این طور سفاک آفریدی...هر از گاهی خارش خاصی به جونم می افته بعدش چاقو می کشم روش و تا نبینمش در خون خودش غلطان آروم نمیشم! ازت می خوام که یه جوری باشه که عاقبتمون بی ریخت نباشه...افت داره والا
5- الاهی عاقبت اینجا را هم ختم به خیر کن
- ۹۷/۱۱/۱۳