عهد عهد
عهد و عهد و عهد
می نویسم اینجا و چند جای دیگر
که عهد یادم باشد...معاهده عدم گسترش سلاحهای دادی!
توی خانه ما جا برای خوشبختی و عمیقا سر به سجده گذاشتنهای مکرر زیاد هست اما چیز نادرست آبرو ریز افتضاح دیگری هم که توی خانه ما زیاد است داد و بیداد است. خجالتش برای نه نه خانواده است که گفته اند مثل صدا و کوه است اعمال ما و دنیا
هر وقت از سلاح داد برای جلوگیری از خطر و سر و صدا و برای به کار واداشتن بچه ها و برای خیلی کارهای دیگر استفاده کرده ام این داد توی یک تصاعد هندسی دو به توان سه در بچه هایم منتشر شده است....منتشر شده است!و خانه پر از داد و بعد از بعد هم بیچارگی و شلیک آخرین گلوله ها ...که توی این آخرین گلوله ها ...صحبت از می میرم و بمیرم و بکشم و می کشم هم هست
ای وای چه بد!
همینجا می نویسم که دیگر نباشد
دیگر نباشد داد و بیداد و نباشد کار زیادی که آخرش بشود خستگی که آخرش بشود فریاد...نباشد مهمانداری که آخرش بشود رودربایستی و خودزنی
- ۹۷/۱۲/۲۶