حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

کتاب معروفی است که مجله آلمانی اشپیگل درباره اش نوشته است کسی که ابن کتاب را دوست نداشته باشد بهتر است هیچ کتابی نخواند. معنی اش را می شود فهمید این کتاب با طرح مدرن و طنز ترد و شهدی که از جمله هایش می چکد تنها به مذاق کسانی خوش نمی آید که سلیقه کتابخوانیشان شبیه سلیقه مرد دباغ درباره رایحه ها به بیراهه رفته است. مشخصا اگر بخواهم نام ببرم می شود کسانی که عادت دارند توی کتابها آبگوشت بخورند و کله پاچه و لنگ و پاچه ...این جور خوراکیها را راسته نویسندگان عاشقانه های عامه پسند با شرحی که از چشم و ابرو و لنگ و پاچه عروس می تپانند توی رمان، پر می کنند. نویسنده هایی هم هستند که یک عالمه مرگ و زندگی و حوادث محیر العقول و عوالم موازی و شلوغ کاری دیگر راه می اندازند اما نمی توانند به عوالم پیرمرد عبوس همسایه شان پی ببرند. نمی توانند که اشکالی ندارد ...با تمام هنرمندی و ظرافتشان آدمهای اصطلاحا گوشت تلخ اطرافشان را از تمام عالم درز می گیرند! انگار که این جور آدمها یک اشتباه لپی هستند توی آواز بشریت! حیف که اکثرا شهد گوارایی را که توی روح بعضی از این افراد جریان دارد درنمی یابند.

"مردی به نام اوه " کلید طلایی ورود به دنیای آدمهای بسیار خوبی  است که در این دوره مدرن مثل گنجی زیر خروارها خاک مدفون و کمیاب و مخفی اند. آدمهای منظم متعهد باوفا و به معنای واقعی کلمه اخلاق گرا..حالا گیرم زیاد زبان شیرینی نداشته باشند و بهترین تعریفی که از دخترشان توی عمرشان کرده اند این باشد که "تو اونقدرها هم خرفت نیستی!" آدمهای عملگرا که ضابطه همیشگیشان این است: حق باید به حق دار برسه...

ممکن است بخاطر پول پارکینگ دعوا راه بیاندازند ولی آی پد ی به قیمت یک ماشین دست دوم برای تولد دختر بچه همسایه هدیه می گیرند!

آدمهایی که زن افلیج سرطان گرفته شان را بعد از چهل سال هنوز انقدر دوست دارند که می خواهند برای رفتن پیش او مرگ خودشان را جلو بیاندازند!

نوشته اند این کتاب هم مثل تمامی نفیرهای نیستانی قرن بیستم و بیست و یکم در حال ناله از مدرنیته است!

تائید می شود این هست اما همه اش این نیست!

این کتاب راهی بود برای این که یکی دو تا از اوه های اطرافم را که همیشه شدیدا لگدکوب انتقادات می کردم دوباره دوست داشته باشم

برادرانم را و دایی ام را ....

  • سویدا