حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

چند سالیست مردم از روی فشار و احساس مسئولیت تجمع می کنند و آشوب می شود و ظلم می شود

درست است که خیلی خیلی دشمن داریم؛ شب شب تاریکی است و نمی توانیم مطمئن باشیم که چه کسی دارد چه کسی را می زند؛ اما به هر حال راضی شدن به این وضع و ناگزیر دانستن آن خیلی خطرناک است  . حداقلش این است که نیروهای امنیتی را  فاسد و قسی القلب می کند ..همانطور که شاهدیم.

کاش مثل فرانسه که مهد انقلابهای جهان است عده ای را مسئول حفظ امنیت تظاهرات می کردیم.

کاش البته لغت ملایمی است وظیفه داریم و داشته ایم چنین کنیم و حالا که نکرده ایم و بلکه این شبهه در کار است که خشونت جزو روشهای نظام ماست؛ حالا که  برای هر کشته ی تظاهرات بنزین و معیشت و آب  دستهایمان و گردنمان خونی است حالا که برای هر باتوم ناحق مدیونیم  و قیامت باید جوابگو باشیم و این دنیا هم این زلزله هاست که می لرزاندمان...باید بدانیم که انقلاب وارد یکی از مراحل جدید خودش شده است...مرحله ی خودکشی

به هر صورت از مسئولیت من به عنوان یک انسان ضعیف که 50 درصد بدنش از آرزو و آرمان و 50 درصد  از خون حگر تشکیل شده است  چیزی کم نمی شود ...بله این ما بودیم که انقلاب کردیم و این ما هستیم که از جمعه های سیاه و تظاهرات  خونین و خفقانها برآمدیم و این ما هستیم که داریم سعی می کنیم  مسبب بلک فرایدی های امروز و کشته های آبان 98و ....را دشمن  بدانیم...و صد البته این ما هستیم که نه در نظر مردم و نه در پیشگاه خداوند و نه دربرابر وجدان خودمان نمی توانیم خودمان را تبرئه کنیم و  هیییییچ از مسئولیت ما کم نمی شود...فقط نمی دانم خدایا آیا در روز قیامت احساس مسئولیت خالی را بعنوان عمل صالح قبول می کنی؟ نه نمی کنی تو حتی از احساس مسئولیت کردن آدمهای ضعیفی مثل من اکراه داری....و دقیقا درد همینحاست 

کاش ما ضعیف ها کمتر احساس مسئولیت می کردیم و قوی ها کمتر دنبال شانه خالی کردن از مسئولیتهایشان بودند

فارغ ار این که درون این بلبشوی سیاه چه می گذرد مشاهده کنندگان خارحی شاهدند که یک تجمع مسالمت آمیز وارد این حعبه شد و بلبشو و خون و کشته و کتک بیرون آمد. در حقیقت اعتراض امیدوارانه ی یک صنف کوجک ورودی بود و خشم و نفرت گسترده ی عمومی خروجی 

از دست رفتن سرمایه های اجتماعی حکومت حاصل این فرایند بود 

بازی هزاران بر صفر به نفع دشمن ..تمام نشد....ادامه دارد

و دختر نوجوانم با جشمهای به اشک نشسته التماس می کند که به او ثابت کنم حاکمان این مملکت جزو آدم بدها نیستند و من همین کار را می کنم اما خدا می داند که فروپاشی همه دنیای قشنگم خیلی نزدیک شده است

  • سویدا