حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

سلام

گاهی که همه چیز مرتب است و زندگی روی روال تازه یادم می افتد خب حالا باید چی کار کنم

گاهی که تنفس تغذیه دفع خواب خوراک مرتب است گاهی که سکوتی هست و بچه ها آرامش دارند مثل همین الان که بزرگتره وسطی را برده کلاس نقاشی و من با کوچکتره توی خانه تنها هستم  و دعوایی نیست که نتوانم سر و سامانش بدهم و عوضش بخواهم به برنامه ریزی های عمل نشدنی برای سر و سامان دادن به امورات بچه ها رو بیاورم یا تلوزیون روشن کنم یا بفرستم بروند خوراکی بخرند .....حالا فرصت شده سرم را بخارانم و از خودم بپرسم خب....در واقع برای چه آمده بودیم؟

این گاهی ها فکر کنم همان هاست که گفته اند الا فی ایام دهرکم نفحات

این نفخات چیزهای خوبی است ولی به شرطی که آدم بداند جواب سوالهایی که از زمین و آسمان می جوشد را چه بدهد....می خواستی چه کار بکنی ....آمده ای چه کار بکنی از کجا آمده ای  و به کجا می روی....غم!  چیزی از جنس غم هست که این وقتها آدم را می جود ...یا در خودش فرو می برد....خصوصا اگر شب قبلش امید قالیباف را دیده باشی که ناامید و عصبانی توی گفتگوی ویژه خبری همین طور که خبر از فاسد شدن میلیونها تن نهاده دامی می داد قبل از شروع گفتگو پیشاپیش گفت هر چه بکنیم باز هم در حد حرف است و در عمل هیچ رخ نخواهد داد.....ببعی ها خودشان باید بیایند توی گمرک نهاده ها را بخورند یا نهاده ها خودشان باید راه بیافتند در شهر والا که ما دولتی ها انقدر برای خودمان دم و دستگاه عریض و طویل مسخره داریم که تویش به جای تقسیم وظایف تقصیرها را تقسیم می کنیم و تعدادمان الحمدلله انقدری زیاد هست که تقصیر به همه برسد و به هیچ کس بیشتر از خارش نیش پشه شرمندگی نرسد....خدایا من در این دم و دستگاه فشل دولتی چه می کنم ....یکی از چیزهایی که اسباب اندوه است همین است که مدیر ارشدمان معتقد است هیچ کاری عجله ای نیست و آن یکی همیشه دنبال این است که توپ توی زمین خودش نباشد و این وسط ما زنها که مثلا خیلی هم دلمان برای خلایق می سوزد گاهی کارهایی می کنیم اما نهایتا شانه هایمان تحمل همان نیش پشه را هم ندارد و تازه ساعت اداری تمام شده نشده توی راهرویم.....

خدایا یکی از کارهایی که لابد من برای آن آمده ام این است که عین این خارجی های از همه عوالم عشق بی خبر باید کار راستکی بکنم و اگر خودم نشد حداقل بچه هایم را باید به راهی ببرم که کار راستکی بکنند!

کاری باید بکنم که مجبور نشوند از ترس نان و خانمان پابسته ی حقوق سربرج بشوند....خودشان را بزنند به کارآفرینی

من این را مصداق عمل صالح می دانم

من وقتی می گوید ...اوست که مرگ  و زندگی را آفرید تا بیازمایدتان که کدامتان نیکووتر عمل می کننید.... یاد کارآفرینی می افتم

سخنران دانشگاه تهران می گفت عمل نیکو که کثرتش مهم نیست البته کیفیتش مهم است اولین خاصیتش این است که مهمترین کاری است که از دست انسان برمیآید ..کاری است که شدیدا با پیاده شدن عدالت اجتماعی هم سو است ...کاری است مخلصانه و برای خدا کاری است ....باعث سرور مردم نه عده ای از تک خورها

.....

و من باز یاد قاسم می افتم و آن نمکی که با ملا هیبت اله خورده بوود ....نمکی که باعث می شد هیبتت اله سنی طالبانی خونخواه او باشد!

خوش به حال ما که مثل تو مردی جلوی ما پرواز کرد!

  • سویدا