حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

ابد و یک روز

چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ب.ظ

فیلم تحسین شده ابد و یک روز را دیدم و نپسندیدم

داستانش منسجم نبود. بالاخره برادر بزرگتر دلش برای گرفتاری برادر کوچکتر می تپید و دنبال نجات و آزاد کردنش بود که با دعوا نمی گذاشت برود سر قرار با پنجاه گرم مواد یا اصلا دنبال دست به سر کردنش بود برای این که نباشد وقتی می آیند آدم شوهر ها خواهرش را ببرند و نپرسند چرا و سر چه مبلغی دارد این اتفاق می افتد؟

داستان درست به روالی شبیه طی کردن روزمره نوشته شده بود..در حالیکه  هنر داستان در این است که کمی فراتر باشد تضاد و تعامل قوی تری بین آدمها و سرنوشتشان توسط نویسنده و خواننده و نقش آفرینان صورت بگیرد... اما نه ! درست طبق واقعیت ماجرای این آدمهای نگون بخت خیلی خطی و همانطور که زندگی می کنیم نوشته شده بود ...همانطور با بی علاقگی به سرنوشتمان که فقط منتظریم این چند روزه بگذره....این مساله حل بشه...قسط این ماه داده بشه...این امتحان بگذره...اون گزارش آماده بشه....بدون برنامه بدون انسجام بدون سیاست!

حالا پا را از این فراتر می گذارم و می گویم: زندگی کردنهایی که از توی ابریشم عادت بیرون می شکافد و می شکوفد و جانهایی و جهانهایی را می شکوفاند ...زندگی کردنهایی است که با علاقه بیشتری به سرنوشت و به دوستی و گفتمان با نویسنده آن می گذرد. آدمهایی که اول به سرنوشت خودشان علاقمندند و بعد به سرنوشت محیط و اجتماع و سرانجام به سرنوشت تاریخ بشر، از آنهایی که این سرنوشت را سرسری روزنامه وار هر روز تورق می کنند و فوقش متعهدانه به آنچه فکر می کنند وظیفه شان است مبادرت می کنند بسیار با انگیزه تر ند . اینها بیشتر فکر می کنند ، بیشتر برنامه می ریزند و بیشتر و در میان خوف و رجای تپنده تری با خدا حرف می زنند ..دعا می کنند و عبادت برگزار می کنند.

خدایی

خدای حسابی برداشته برای ما خواننده های تنبل کم حوصله پرده ای به این بدیعی روی کار آورده...کاری کرده با ما که مادربزرگهایمان هم شبیهش را در زندگیشان ندیده بوده اند...شاید توی صدسال گذشته بی نظیر بوده این همه گیری جهانی با تمام داستانهای جذاب  و نفس گیرش با تمام دلهره ها و اشکهایی که از آدمها گرفته ...اصلا به مناسبت این که بشر امروز چشم و گوشش خیلی بازتر از بشر صد سال پیش است این یکی داستان در کل تاریخ بی نظیر است و ما در این فرصت تاریخی که هزاران راه برای تعامل با نویسنده داستان و قهرمانهای داستان داریم که اصلا فرصت بودن در داخل ماجرا را داریم،  شباهتی به آدمهای تاثیر گذار و با انگیزه نداریم...انگار فقط دنبال این هستیم که این روزها و شبها بگذرد..

خدایی ...خدا با ما چه کند؟؟؟

غیر از این که حکم کند به اندازه ابد و یک روز توی زندان عادت حبس باشیم و از اسرار عشق و مستی بالکل بی خبر بمانیم؟

  • سویدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">