حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

حنین

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک .....چون عاقبت کار چنین خواهد بود

بایگانی
آخرین مطالب

رفتیم مهمانی خوش گذشت حالا خوابم نمی بره

جمعه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۱، ۰۳:۰۰ ق.ظ

رفتیم مهمانی 

جهار پنج تا حانواده بودیم و همه شوهرهایمان پسر عمو بودند  همه خوش مشرب با اینکه مشرب فکری هر کدام از قله ی کوه جداگانه ای بود

هم صحبتی لذت بخشی بود

هم بانکداری غیر متمرکز و رمز ارز ها رمز گشایی شد

هم پولدار نشدن شوهرهایمان 

هم داستان ازدواجهایمان

خوش گذشت 

اما آحرش بعد از این همه شنیدن داستان های عشقی 

بعد از در مسیر این همه عشق قرار گرفتن نفهمیدم عشق چیست و ارزش چشم و ابرو و تکلم و تعقل در مجک زدن عشق چیست

با اینکه باز هم رازهایی که صورت سوالشان هم برایم پیدا نشد ماند توی عمق خاطرم

فهمیدم انگار ان پسر عموی محجوب همسرم که روزگار همسریابی  این طور می گفت که دوست دارد همسرش یکی مثل من باشد حالا یکی بهتر از من را پیدا کرده و دارد بعد از گذشتن این همه سال ماجرا را سبک سنگین می کند و نتیجه می گیرد عچب گذشته ها چیزها قشنگ تر بودند یا چشمهای گذشته ما ن را از دست داده ایم؟

و به نظرت من دیگر آن آدم سابق می شوم؟

خوشحالم از حس ارزشمندی ای که خودم برای خودم فراچنگ آوردم این خودپسندی پیجیده را جه کنم؟

حالا بیا و با خودت مرور کن که آخرین شب جمعه شعبان است و بنا بود شعبانیه و کمیل را بخوانی

باشد خوش خیلی گذشت 

نا خوانده نقش مقصود از کارکاه هستی

  • سویدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">